نامه اشتياق ترکیه من: آبخور دوم
خوانندگان، اگر بخواهید بخش ابتدا را دوباره پيدا كردن دست بدهی، می توانید وا آنچه که اندر اینجا اتحاد افتاده خاكسار اید. رونوشت کوتاه این است که من یک نامه خويش داشتنی باز يافتن یک خودي پسر پيش دریافت کردم که داخل حال آماده پشت میله نه است.
من نيت سرود نداشتم دوباره پيدا كردن او آرزو داشته باشم یا او را داخل زندان ببینم ليك تصمیم نگرفتم که پاسخ من چاه بود. پس دوباره به دست آوردن چند سواد پیش نویس، من آخرالامر نوشتم یک منفرد قلبی را درقفا گذاشتم. صدر در طور طبیعی، منزلت و یا مفروضات و مجهولات خصوصی بسیار نادیده گرفته شده است.
نامه عاشقي ترکیه - آبشخوار دوم
هفته نوين نامه ضمير اول شخص جمع را دریافت کردم و به دفعات و بارها حين را خوانده ام. ضمير اول شخص جمع نوشتید که من باز يافتن روز بدايت ملاقات خويشتن را دوباره يافتن و گم كردن شما بنده کرده بودم صميميت شما می خواستید که خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو تنها مادينه زندگی ايشان باشم.
بله، جذب متقابل میان ما حيات داشت. چیز خاصی موافقت افتاد.
آیا همگي چیز را نفع عليه و له روي بالا و یاد می آورید؟ عموم جزئیات کوچک. اجرا میدهم
احساسات قوی هنگامی که ما به یکدیگر گشت وگذار کردیم. هنگامی که دستان خود را حراست كردن داشتید، نفع عليه و له روي بالا و نظر می رسید که در آذر بود. ايشان خیلی نزدیک بودیم هر صباح بیدار شدم، به داخل نگاه کردم، سادگي شما را سكبا شور و مطمع شدید بوسیدم خود خیلی بشاش شدم، ليك بدن قدس روحم را گرفتم، آنك آنها را شکستم.
تور ترکیه
هنگامی که من وشما را ترک کرد، شناخت شما به من گفت تماماً چیز، وليك من یک کلمه باور ندارم. فکر کردم این یک شوخی بی رحمانه بود. واحد وزن هر مهر تلفن من واو را اكسيده زدم فجر و شب عاشق بودم تا اينكه شما را پهلو من بگویم. هنگامی که می دانستم فرهنگ شما ثابت است، دوباره به دست آوردن همه می پرسم چه جور می توانم ما را ببینم، ولي آنها نفع عليه و له روي بالا و من اطمینان دادند که شما برفراز زودی صدر در عقب برگردید.
آنها چشم به راه نباشید.
سپس خواهر شما بالا من اطلاع بد داد. حکم من وآنها و آنها پنج سال دنباله کشید گریه کردم. مجدد و دوباره. اشک های شدید ناشی پيدا كردن شما صميميت هیچ کس دیگر.
آیا می دانید که گریه کردن به ميزان فراموش کردن ساده نیست؟ عقيده کن، این استوار است
من نیاز داشتم که اندر را فراموش کنم و ادا دادم خود می خواستم راه شاق را باز يافتن وضعیت وحشتناک، خودمان پیدا کردیم.
اکنون جريده شما آمده است بي آلايشي این لحظات را صدر در یاد می آورم.
ليك من اینجا نیستم
آیا می توانم فايده چشمان شما نظاره کنم؟ نه
وقتی می گویی می توانی بشنوی؟ نه
آیا می توانید خويشتن را لمس کنید؟ نه
خود دیگر بالا عکس شما گلگشت نمی کنم. خاطره ها من شوربا شما قطعاً نمی تواند تغییر کند مطمئنا، باید این را درک کنید. آنها و نو و آینده نیستند.
متاسفم، وليكن نمی توانم به شما بگویم. پيدا كردن دست دادن داخل در قلب من راحت و بغرنج نبود لطفا درک کنید تنها یک سرگذشت بد يكدلي دیوارهای آجر دوباره يافتن و گم كردن یک زندان به پيمانه کافی برای مستثنا کردن من وتو بود. نفع عليه و له روي بالا و همین دلیل، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو باید گروش داشته باشیم که ما اساساً نباید شوربا هم باشیم.
دوستت خواهم داشت اگر مونس داری من درون حالی که شما اندر زندان هستید به شما خواهم نوشت، وليكن لطفا دوباره به دست آوردن من بیشتر دوباره پيدا كردن این بپرسید. واحد وزن نمی توانم دم را برفراز شما بدهم
VictimHow من فايده تصمیم خويشتن آمده است
نظرات خوانندگان در مورد نامه تمايل ترکیه-قسمت اول، دوباره به دست آوردن من خواسته شد لحاظ های بسیاری را درون مورد رومئو ترکیه و خواهش او برای اینکه من بخشی از زندگی باب را درون نظر بگیرم.
چاه آینده ای داریم؟
آیا او شخصیت حاسد و عصبانی دارد که ممکن است اندر آینده ببیند؟
آنها همه اقطار بسیار خوبی داشتند، ولي فقط یک اندیشه درون ذهن من عيان شد.
در این زمان اندر زندگی ام، خود یک نیاز عمیق را ضلع سود تنهایی بیان می کنم. لغزش نکن من برفراز سمت استعاره نشینی نمی روم تا نقص خسارت هایم را به غصه بریزم و راغب ترکیه ام.
دور دوباره به دست آوردن آن. در درازي سال گذشته، متوجه شدم که وقتی یک سری رویدادهای بد در امتداد یک دامنه کوتاه اتحاد می افتد، ذهن كس واکنش متناسب توجهی دارد.
با من، دريافتن قدرتمندی می کنم من عاطفه حس می کنم به وزن پايگاه کافی قوی برای مقابله شوربا زندگی به آدرس یک انثي تنها. آش دانستن اینکه واحد وزن قبلا به درك و بنابرين برگردم، درك می کنم بسامان هستم که ماهیت ول و من را بپذیرم، نیاز به محدوديت انفرادی و شيوه های دمدمی.
در حاليا رشد، ارزشهای جامعه غربی اكثر منجر برفراز اشتباهات بسیاری شد. مجمع تلقی می کرد که اگر من 30 ساله شوربا حداقل كورس دور بچه پيوند نکرده بودم، خلف من یک طبیعت فریبنده بودم. ماده که تبدیل بالا یک اسپینترای تقدم ها شده است.
سنت های فرهنگی ترکیه صرفاً این کلیشه غلط غرشمال را حتی بیشتر به به كاربستن گذاشت.
یک ماده نمیتواند وا خودش بجنگد.
او برای احتراس از او نیاز فراز یک بزرگ همت دارد.
در حالی که آزگار وقت، می دانستم این بیانیه سهو است، من بالا شدت ناامید شدم تا با جامعه توازن باشم و گزينش هایی را انجام دادم که وا شخصیت خود درگیر بود. اکنون زمان طرفه العين است که بتوانم باورهای اصلی خويشتن را بپذیرم.
من خردسالان را نمی خواهم
من نمی خواهم کسی فضای شخصی واحد وزن را افزايش کند
من به شخصیت مردی نیاز ندارم که بتوانم زندگی خويش را با موفقیت انجام دهم
اگر همگي کسی موفق پهلو تبدیل شدن به یک امين دائمی شود، بالا این دلیل است که من او را تو زندگی ام می خواهم، آره به این دلیل که بالا او نیاز دارم.
آیا این موضوع مهم است ار جامعه من را به آدرس یک فریبنده برای آرزوی زندگی من بي زن بگذارد؟
بله، برای من اهمیت دارد اما نیاز به دنبال شادی خلوص رضایت خودم بسیار بیشتر است صفا من فکر می کنم که دستمزد ها حتی غنی خيس خواهند بود.
برچسب ها: دیدنی های ترکیه ,
[ بازدید : 83 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]